درست بعد از تحویل سال 1391 ثنا جان متن زیر را نوشت و برای من و بابایی خواند: نوروز آمده بوی اسکناس تازه می یاد نوبت بهار شده درخت ها شکوفه می دهند نمی دونی چقدر خوشحالم ...
راستی یادم رفت میخوام یک شعر از سروده های خودم را براتون بخونم موقع بازی رفتم زیر میز یک گربه دیدم با چنگالهای تیز روی میز من پر از کتاب است مامان می گوید موقع درس است ثنا ...