جمعه هفته گذشته راهی کلیبر شدیم تا به قلعه بابک بریم خاطره ای که در ذهن ثنا جان از سفر قبلیمون به قلعه بابک مونده بود فقط مربوط میشد به پایان قلعه و چادر زدن و یک شب در چادر گذراندن ، چون اون سال ثنا کوچیک بود و همراه داداشی پایین پله ها پیش دایی و زن دایی موندند و ما با صبا جون تا قلعه بابک رفتیم ، به خاطر همین شوق زیادی برای صعود به قلعه داشت ...... نزدیک شهر اهر یه جای با صفا که برای صبحانه نگه داشتیم. پایین پله های مسیر قلعه بابک خسته و ............ بعد از پله ها حدود 45 دقیقه ای مسیر را طی کرده بودیم که تگرگ شدیدی شروع شد تگرگ همراه با باد شدید بود و مجبورمان کرد برگردیم...