، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

ثنا گل دختر مامان و بابا

اول مهر

اوّل مهر، آغاز مهرباني و مهرورزي، برهمه دانش آموزان به ویژه ثنا جانم مبارك باد.   گل دخترم در حیاط مدرسه        ثنای عزیزم برایت  پیروزی و سلامت  و شادکامی آرزومندیم.        ...
1 مهر 1393

کیک تولد 10 سالگی

امسال که تولد ثنا مصادف شده بود با ماه رمضان براش یک تولد خودمونی گرفتم ولی گل دخترم راضی نشد و گفت که میخواد بچه های فامیل هم باشند به خاطر همین بعد از عید فطر دوباره تولد گرفتم و فامیلها رو هم دعوت کردم  این هم عکس کیک تولد دوم که البته مامان پز هست. اینم عکس کیک اولش هست زمين اون گل رو به دست سرنوشت داد و سر نوشت اون گل رو تو قلب من کاشت تا باغچه خالي قلبم جايگاه يک گل باشد گل ياسمنم تولدت مبارک. ...
8 شهريور 1393

جلفا

جمعه به طرف جلفا حرکت کردیم ثنا رو به زور از خواب بیدار کردیم ولی بعد از اینکه بیدار شد و فهمید داریم میریم خیلی زود آماده شد برعکس بقیه روزها بماند که چقدر تو ماشین با داداشی جنگ و دعوا کردند البته به مدت 15 دقیقه از کل راه (2 ساعتی) را با هم صمیمی شدند و داداشی رو پاهای ثنا نشست و با هم صحبت کردند. بعد از ناهار اندکی خوابیدند....   پارک ساحلی ...
26 مرداد 1393

تولد

  ثنا جان عزیز مامان و بابا تولد 10 سالگیت مبارک                                                                       اینم کیک مامان پز برای دختر گلم   اینهم مافین پیتزا که شب تولدش برای افطاری دختر گلم که روزه بود تهیه کردم ...
23 تير 1393

جشن فتیله

الان ثنا و داداشی توی جشن فتیله هستند گل دخترم خیلی خوشحال بود رفتن به این جشن هم بدون هماهنگی قبلی بود خوش بگذره دختر و پسرم گلم ... ...
8 خرداد 1393

نقاشی آشتی

پنج شنبه هفته پیش ثنا خانوم رو با خودم آوردم اداره گل دختر کلی بازی کرد و بعضا با کارهاش منو عصبانی میکرد  بعدش پیله کرد به من که بگو بابا بیاد منو ببره موزه حیات وحش و شروع کرد به نق زدن و منو کلافه کرد من هم باهاش قهر کردم گل دخترم رفت و یک گوشه مشغول شد بعد آمد پیشم و منو بوسید و این نقاشی رو داد دست من، البته نقاشی روی  دستمال کاغذی کشیده شده   ...
31 ارديبهشت 1393

عکسهای عید 93 سری 3

اینجا پارک دانشگاه روز 12 فروردین است و هوا هم به خاطر برفی که چند روز پیش اومده بود سرده ... اینجا موزه آذربایجان هست بعد از ظهر همانروز. همراه بابایی و داداشی که خسته شده   اینهم مجسمه های آقای احد حسینی در موزه آذربایجان اینجا هم مسجد کبود باز هم پارک دانشگاه روز 13 فروردین با بابایی و داشی ماهی های قرمز عید  را در حوض پارک رها می کنند دارن برای جوجه هاش (که جند روز پیش آوردند تو پارک)سبزی خرد می کنند با احساسات فراوان داره از جوجش خداحافظی میکنه     ...
13 ارديبهشت 1393

روز مادر

ثنای عزیزم برای روز مادر برای من جشن کوچیکی ترتیب داد دست گلت درد نکنه عزیز مادر این نقاشی قشنگ که یک دنیا برام ارزش داره   روی اون کاغذی که به دهان روباه است نوشته دوستت دارم مادر ثنای عزیزم روی این کاغذ نوشته یکی یدونه قشنگ و نازی دوستت دارم اندازه یک عالم الهی که خوشت بیاد مادر ای فروغ جاویدان ای سراپا مهربانی ای همیشه در من جاری دوستت دارم   اینهم شارلوت پرتقالی که دستور پختش را از سایت سر آشپز صورتی گرفتم و تکمیل کننده جشن 4 نفریمون بود اینهم برشی از آن ممنونم ثنا جان به خاطر محبتهایت   ...
4 ارديبهشت 1393